نسیمانه نسیمانه |مطالب عاشقانه | رمان درباره وبلاگ نسیمانه |مطالب عاشقانه | رمان جدیدترین مطالب طنز عاشقانه , رمان , کارت پستال و مطالب جالب عاشقانه مدیر وبلاگ : سهیل صادقی مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
دوشنبه 22 بهمن 1397 :: نویسنده : سهیل صادقی
دلنوشته های تنهاییبه کسی که تنهام گذاشت بگیداین تو بودی که باختی نه منمن کسی رو از دست دادم که دوستم نداشتاما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بوددلنوشته های تنهایینه راهِ پس دارمنه پیش !به تنهایی خود آویزانم . . .دلنوشته های تنهایی همراه با عکسوقتی دلم به درد میاد و کسی نیست به حرفهایم گوش کند،وقتی تمام غمهای عالم در دلم نشسته است،وقتی احساس می کنم دردمند ترین انسان عالمم… وقتی تمام عزیزانم با من غریبه می شوند…و کسی نیست که حرمت اشکهای نیمه شبم را حفظ کند… وقتی تمام عالم را قفس می بینم…بی اختیار از کنار آنهایی که دوسشان دارم.. بی تفاوت می گذرد…جملات تنهاییباید کسى را پیدا کنمکه دوستم داشته باشد!آنقدر که یکى از این شب هاى لعنتى،آغوشش را براى من و یک دنیا خستگىام بگشاید…هیچ نگوید…هیچ نپرسد…فقط مرا در آغوش بگیرد…بعد همانجا بمیرم…تا نبینم روزهاى آینده را…روزهایى که دروغ مىگوید!!!روزهایى که دیگر دوستم ندارد!!!روزهایى که دیگر مرا در آغوش نمیگیرد!!!روزهایى که عاشق دیگرى مىشود….دلنوشته های تنهاییمیشه تنهایی بازی کردمیشه تنهایی خندیدمیشه تنهایی سفر کردولی خدایی خیلی سخته تنهاییتنهایی را تحمل کرد …!عاشقانه های تنهاییبعضی از تنهایی ها درمان نداردپوک می کندتکه هایی از وجودمان را حذف می کند!بعضی از تنهایی ها فقط یک درمان داردکه باشدبیایدبماندجملاتی در مورد تنهاییوقتی که احساس تنهایی میکنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن که انتخابهای ضعیف تری بکنید، بالا می رود.استیصال برای دوست داشتن، آدم را به کجا که نمیکشاند.جملات عاشقانه تنهاییتنهایی آدم ها، بزرگ است خیلی بزرگ،شاید هم به وسعت یک دریاست،اما!برای پر کردنشیک لیوان محبت کافیست.دلنوشته های تنهاییگرفتهجنگل تنهایی ام رادرد در آغوش ، بیا آتش بزنقلب مرا از درد راحت کن..جملات تنهاییهمه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:خسرو و شیرینلیلی و مجنونویس و رامینپیر مرد و پیرزن“تو” و اون“من: و تنهایی…دلنوشته های تنهایی همراه با عکسیادت باشد هیچ کس از تنهایی نمی میردفقط حرف آمدن که می شودانتظار آدم را می کشد…دلنوشته های تنهاییلعنت به تنهایی که کوه را !رود می کند….جملات عاشقانه تنهایییک پیاده رو تقریبا خلوت:یک مرد، یک زن، یک زوج؛ خوشبختیشان پای خودشان!یک مرد، یک مرد، یک شراکت؛ سود و ضرررش پای خودشان!یک زن، یک زن، یک رفاقت؛ معرفت و اعتمادشان پای خودشان!و انتهای پیاده رو …یک من، یک تنهایی، یک رنج؛ آخر و عاقبتش پای تو!دلنوشته های تنهاییفکر می کردم تنهایی یعنیمنسکوتپنجره های خاک گرفتهاتاق خالی از تونمیدانستم سنگینی اش بیشتر می شود در ازدحام آدم ها !عاشقانه های تنهاییتنهایی کجاییبه هرکس دل بستمترکم کردانگار منو تو از هم جدایی نا پذیریم… “نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 22 بهمن 1397 :: نویسنده : سهیل صادقی
زندگی زیباستخیلیها فکر می کنند، زشت ترین بخش بدن شان بینی شان است! بعضیها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر می کنند دهانشان خیلی زشت است! و دیگران زیادی هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت شان کرده؛ همه اینها شاید زشت و زیبا باشد، اما من می گویم: زشت ترین بخش بدن آدم ها، “ذهن شان” است؛ ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمیق، پر می شود از خیلی چیزهای زشت؛ از شک، از بدبینی، از برداشتهای بد، از نگاه پر غرور به دیگران، از توقع زیاد، از خودبینی زیاد؛ ذهن آدم ها گاهی تبدیل می شود به عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت می کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی برد؛ کاش می شد، جای بینی، جای شکم و پا، آدم “ذهنش” را جراحی می کرد بزرگی می گفت : یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند، شما اول برای کناریتان بر میدارید، دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید… دقت کنید، تا زمانی که برای دیگران برمیدارید سبد مقابل شما می ماند … ولی حالا تصور کنید همان اول برای خود بردارید، میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد … نعمتهای خدا نیز اینطور است ، با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید …! ” زندگی کردن با استانداردهای خدا بسیار زیبا خواهد بود … “ همه چیز بستگی به حال و هوای دلت دارد اگر حال دلت خوب باشد؛ هوا آنقدرا هم آلوده نیست؛ از پس اجاره خانه هم میشود برآمد؛ و بیماری عزیزت کمتر آزارت میدهد و با یک دعا، ته دلت قرص میشود و آرام میگیری؛ اگر حال دلت خوب باشد، فکر پریشانی طوفان دیشب آزارت نمیدهد و به بارش دل انگیز بعد از آن فکر میکنی، حال دلت که خوب باشد آدمها همهشان دوست داشتنی اند و بدون منت میتوانی ببخشی … حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی میشود که لحظهای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی به امروزت، که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟! و کاش بشود همیشه که آدم حال دلش خوب باشد….. ﺍﻻﻏﯽ ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ… ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ!! ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ… ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: «ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!» ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ، اما ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ… ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥِ ﺍﻭ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻟﻮ ﻣﯽﺩﻫﺪ… ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻃﻼ ﻧﺒﺎﺵ؛ ﻃﻼﺋﯽ ﺷﻮ… نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||